خارش یک فرآیند پیچیده در نوروبیولوژی پوست است. درک خارش، که معمولا به عنوان خارش شناخته می شود، و اشکال مزمن آن یک گام کلیدی در توسعه درمان موثر و استراتژی های مدیریتی برای بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا است.
خارش که به عنوان خارش نیز شناخته می شود، یک احساس ناخوشایند است که میل به خاراندن را تحریک می کند. این مشکل رایجی است که بسیاری از افراد آن را تجربه می کنند و دلایل آن از شرایط پوستی گرفته تا عوامل سیستمیک، پارانئوپلاستیک، نوروپاتیک و روان زا متغیر است.
خارش شامل انتقال تکانه های عصبی خارش دار از تالاموس به نواحی مختلف مغز از جمله نواحی زیر قشری و قشری مرتبط با ادراک حسی، ارزیابی، انگیزه، توجه، احساسات و برنامه ریزی حرکتی است. خراشیدن همچنین سیستم پاداش را فعال می کند و احساس لذت را ایجاد می کند.
خارش مزمن تحت تأثیر مکانیسمهای حساسسازی محیطی و مرکزی قرار میگیرد که به ترتیب شامل افزایش فعالیت گیرنده خارشزا روی رشتههای عصبی و انعطافپذیری عصبی میشود.
با توجه به علل مختلف خارش، درمان آن در عمل پزشکی مشکلی است. این مقاله بر پیشرفتهای اخیر در تحقیقات خارش و پیامدهای آن برای درمان تمرکز خواهد کرد.
خارش و درد احساساتی متمایز و در عین حال به هم مرتبط هستند. آنها واسطهها و گیرندههای مشترکی دارند و نورونهای پاسخدهنده به خارش نیز میتوانند محرکهای درد را تشخیص دهند. برخی از گیرندههای رایج در نورونهای حسی اولیه خارش عبارتند از Mrgprs، PARs، NKR1، JAK، گیرندههای هیستامین، TGR5، TLRs، و زیرخانواده TRPV1/A1. 3-4
یافتههای اخیر وجود یک مدار عصبی خاص برای خارش را برجسته میکند، جایی که نورونهای بیانکننده MrgprA3 در پوست با نورونهای بیانکننده GRPR در طناب نخاعی متصل میشوند. برهم زدن این مسیرهای عصبی به طور انتخابی خارش را کاهش میدهد اما درد را کاهش نمیدهد. در حالی که درد و خارش حاد به طور قابل توجهی متفاوت است، درد مزمن و خارش مکانیسم های مشابهی دارند، از جمله حساسیت محیطی و مرکزی، از دست دادن کنترل مهاری نخاع، و تعامل بین نورون ها، سلول های ایمنی و سلول های گلیال.
توجه به این نکته مهم است که خارش می تواند تظاهر شرایط مختلفی مانند بیماری های پوستی و سیستمیک باشد. برخی از بیماری های پوستی که باعث خارش می شوند عبارتند از: درماتیت آتوپیک، درماتیت سبورئیک، پسوریازیس، درماتوفیتوز، لنفوم سلول T پوستی و غیره.
برخی از بیماری های سیستمیک که باعث خارش می شوند عبارتند از: کلستاز، بیماری کلیوی، مولتیپل اسکلروزیس، بیماری های خون ساز، اختلالات بافت همبند، افسردگی و استرس، انواع خاصی از داروها (به عنوان مثال، مواد افیونی) و HIV.
پس از آسیب بافتی یا التهاب، پوست و سلول های ایمنی واسطه های خارش را آزاد می کنند که گیرنده های خارش را در پایانه های عصبی فعال می کنند. و RNA ها مستقیماً به گیرنده های خود در گیرنده های خارش متصل می شوند. این فعال شدن گیرنده PLCβ3 را تحریک می کند و کلسیم داخل سلولی را از طریق TRPV1 و/یا TRPA1 افزایش می دهد که منجر به انتقال و احساس خارش می شود. همچنین واسطههای اضافی را آزاد میکند و باعث التهاب عصبی میشود که سیگنالدهی خارش را افزایش میدهد
این سیگنال ها به نخاع ارسال می شود. از آنجا، سیگنال ها در امتداد دستگاه اسپینوتالاموس (STT) حرکت می کنند، که اطلاعات مربوط به احساسات، مانند درد، دما، لمس و خارش را به تالاموس منتقل می کند. سپس تالاموس این اطلاعات را برای آگاهی ادراکی به مرکز مغز منتقل می کند. قشر حسی، پاسخی (عمل خاراندن) ایجاد می کند که اثر آرام بخشی بر نورون های STT دارد و باعث تسکین احساس خارش می شود.
در سالهای اخیر، دانشمندان متوجه خارشزاها و گیرندههای غیر متعارفی شدهاند که در سیگنالدهی خارش نقش دارند، مانند سیتوکین انکوستاتین M (OSM) که از طریق گیرنده OSMR5 و همچنین LTC4 از طریق CysLT2R6 عمل میکند.
خارش نه تنها بر سلامت جسمانی بیماران تأثیر میگذارد، بلکه یک جزء حسی پیچیده است که شامل جنبههای تشخیصی، شناختی، انگیزشی و عاطفی است. مطالعات اخیر اهمیت بعد عاطفی خارش را برجسته کردهاند. میزان استرس، اضطراب، افسردگی و حتی افکار خودکشی که منجر به کاستی های عمده در کیفیت زندگی می شود.
به ویژه، اثر متقابل خارش، استرس (فعال شدن محور HPA) و اضطراب (تجربه ذهنی ترس یا اجتناب از تهدید) پیامدهای مهمی برای بیماران دارد. خارش مزمن با افزایش اضطراب و به نوبه خود با اضطراب همراه است. و استرس تمایل به تشدید خارش دارد و منجر به چرخه معیوب می شود که بی شباهت به چرخه خارش-خراش نیست.
داروهای مختلف ضد اضطراب نتایج امیدوارکنندهای را در شکستن این چرخه نشان دادهاند، و در برخی موارد باعث کاهش احساس خارش و حتی پاکسازی عوارض پوستی میشوند. برخی از این داروها عبارتند از SSRI (مانند پاروکستین و فلووکسامین)، ضد افسردگیهای سه حلقهای و چهار حلقهای. به عنوان مثال، دوکسپین)، بنزودیازپن ها (به عنوان مثال، میدازولام)، و آنالوگ های گابا (به عنوان مثال، گاباپنتین یا پره گابالین).
در حال حاضر، فقدان داروهای مورد تایید FDA که به طور خاص برای خارش مزمن طراحی شده اند، وجود دارد.
در حالی که آنتی بادی های انسانی که IL-13، IL-4 و IL-31 را هدف قرار می دهند، در درمان خارش مرتبط با درماتیت آتوپیک اثربخشی نشان داده اند، اعتبار آنها در خارش مزمن هنوز در انتظار است. نوروپپتیدهایی مانند GRP، BNP، SST، CGRP و SP.8
با این حال، شناسایی اهداف خارش بالقوه مانند OSM، NMB، گلوتامات، پریوستین، و سرپین E1 فرصتهای جدیدی را برای توسعه درمانی باز کرده است. .
اگرچه تحقیقات قابل توجهی برای پر کردن شکاف های مربوط به راز خارش انجام شده است، این وضعیت بالینی ناتوان کننده همچنان با نیاز پزشکی بسیار ناکافی برای درمان کارآمد مواجه است. وضوح در انسان.
با این وجود، درمان با دوپیلوماب، مهارکننده ژانوس کیناز روکسولیتنیب، مهارکننده فسفودی استراز 4 کریزابورول و تالیدومید خواص ضدالتهابی خوبی در درمان خارش مزمن نشان داده است.
مدیریت و پیشگیری از خارش روزانه می تواند یک چالش باشد، اما نکات و راهکارهایی برای کمک به آن وجود دارد. مراقبت از پوست با مرطوب کردن منظم و استفاده از پاک کننده های ملایم برای حفظ سلامت پوست نقش حیاتی ایفا می کند.
ایجاد تغییرات در سبک زندگی، مانند اجتناب از عواملی مانند پارچه های خشن یا گرمای بیش از حد، می تواند خارش را کاهش دهد. داروهای بدون نسخه مانند آنتی هیستامین ها یا کرم های موضعی می توانند تسکین دهند
جستجوی مشاوره پزشکی بسیار مهم است، زیرا میتواند راهنما و گزینههای درمانی مناسب را ارائه دهد، تکنیکهایی را برای مدیریت استرس یا داروهای تجویزی برای خارش مزمن پیشنهاد کند.
با ترکیب این رویکردها، افراد می توانند به طور موثری از خارش های روزانه برای بهبود کیفیت زندگی جلوگیری کرده و از آن جلوگیری کنند.
درک نوروبیولوژی خارش برای توسعه درمان موثر و استراتژی های مدیریتی بسیار مهم است. کشف مسیرهای عصبی پیچیده درگیر در خارش، پتانسیل مداخلات هدفمند و درمان های بهبود یافته را در آینده ایجاد می کند.